درباره مشاهیر ایران

دکتر محمد مصدق

دکتر محمد مصدق

 ۱۲۶۱ -  ۱۳۴۵

 وی به عنوان رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران شناخته می‌شود .

 دکترمحمد مصدق در سال ۱۲۶۱ شمسی در خانواده اشرافی و بانفوذ دورهٔ قاجاریه، در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایت الله آشتیانی، وزیر دفتر ناصرالدین شاه  و مادرش شاهزاده نجم‏ السلطنه بنیانگذار بیمارستان نجمیه تهران نوه عباس میرزا  نایب‌السلطنه ایران بود. در ۱۲۷۱ خورشیدی پدرش درگذشت، و میرزا محمد، «مصدق السلطنه» لقب گرفت.  در ۱۲۸۰  ، مصدق که در آن زمان 19 سال داشت زهرا دختر  ظهیرالاسلام سومین امام جمعه تهران را به همسری اختیار کرد. مادر زن مصدق دختر ناصرالدین شاه بود. ازدواج این دو ۶۴ سال تا پایان زندگانی اشان ادامه یافت. این زوج دو پسر به نامهای احمد و غلام حسین و سه دختر به نامهای منصوره و ضیااشرف و خدیجه به دنیا آوردند.

محمد علی شاه در ۱۲۸۵ تاجگذاری کرد. برای شغل مستوفی شرایط مساعد نبود. مصدق شغل مستوفی خراسان را رها کرد و بر آن شد که در راه سیاست قدم بگذارد. محمد مصدق به نمایندگی اصفهان در مجلس دورهٔ اول انتخاب شد.اما اعتبارنامه اش به دلیل سن کمتر از سی سال رد شد.مصدق‌السلطنه در سال ۱۲۸۷ خورشیدی برای ادامه تحصیلات خود به فرانسه رفت و پس از پایان یافتن تحصیل در مدرسه علوم سیاسی پاریس به سویس رفت و به دریافت درجه دکتری در رشته حقوق در دانشگاه نوشاتل نائل آمد. او اولین ایرانی دارای مدرک دکتری دررشته حقوق می‌باشد.مصدق در سال ۱۲۹۳خورشیدی به ایران بازگشت و به تدریس در مدرسهٔ علوم سیاسی تهران پرداخت. در همین زمان هم به تألیف و نشر آثاری همچون کاپیتولاسیون و ایران، دستور در محاکم حقوقی، شرکت‌های سهامی در اروپا پرداخت. یک سال بعد به عضویت کمیسیون تطبیق حوالجات (جانشین دیوان محاسبات) از طرف مجلس سوم ‌انتخاب شد.سپس به وزارت مالیه دعوت شد. نزدیک چهارده ماه در کابینه‌های مختلف این سمت را نگه داشت. در حکومت صمصام السلطنه به علت اختلاف با وزیر وقت مالیه از معاونت وزارت مالیه استعفا داد و به اروپا رفت. در این دوران قرارداد ۱۹۱۹ به امضای وثوق‌الدوله رسید و مخالفت گسترده آزادی‌خواهان ایرانی با آن شروع شد. دکتر مصدق نیز در اروپا به انتشار نامه‌ها و مقاله‌هائی در مخالفت با این قرارداد اقدام کرد.اندکی بعد مشیرالدوله  به نخست‌وزیری انتخاب شد، و او برای تصدی وزارت عدلیه به ایران دعوت شد.در بازگشت به والیگری  فارس منصوب شد و تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در این مقام ماند.  با سقوط کابینه سید ضیاء، قوام السلطنه به نخست وزیری رسید و دکتر مصدق را به وزارت مالیه انتخاب کرد. با سقوط دولت قوام السلطنه و روی کار آمدن دوباره مشیرالدوله ، مصدق والی آذربایجان شد، اما به دستور رضاخان سردار سپه، از این سمت مستعفی ،و به تهران بازگشت.در خرداد ماه ۱۳۰۲ دکتر مصدق در کابینه مشیرالدوله به سمت وزیر خارجه انتخاب شد. در همان سال کتاب حقوق پارلمانی در ایران و اروپا را تألیف کرد. دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. با پایان مجلس ششم و آغاز پادشاهی رضاشاه دکتر مصدق خانه نشین شد و تا سال ۱۳۱۹ در خانه شخصی‌اش زیر نظر بود و حتی از تدریس در دانشکده منع شد. در اواخر سلطنت رضاشاه به زندان افتاد ولی پس از چند ماه آزاد شد و در ملک خود در احمد آباد مجبور به سکوت شد. در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال رضا شاه برکنار و دکتر مصدق به تهران برگشت.دکتر مصدق پس از  سقوط رضاشاه در انتخابات مجلس بار دیگر انتخاب شد. در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت را  از مذاکره در مورد امتیاز نفت منع می کرد.در ۱۳۲۸ دکتر مصدق و یارانش  اقدام به پایه گذاری جبهه ملی ایران کردند. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن «نهضت ملی شدن نفت» را هدایت می‌کرد.در انتخابات مجلس شانزدهم ۱۳۲۸ و در نوبت دوم انتخابات تهران، اقلیت جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق با کسب هشت کرسی از دوازده کرسی تهران به مجلس راه یافتند.در سال ۱۳۲۹ اقلیت مجلس به رویارویی با نخست وزیر رزم‌آرا  ، پرداخت .فردای قتل رزم‌آرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد. قانون ملی شدن صنایع نفت در مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ و در مجلس سنا در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رسید. با امضای قانون ملی شدن نفت از سوی شاه و رسمیت یافتن آن، حسین علاء که بعد از رزم‌آرا نخست وزیر شده بود، استعفا کرد ودکتر مصدق نخست وزیرشد. با شکایت دولت انگلیس از ایران درشورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. نتیجه به نفع ایران شد و شورای امنیت ادله ایران را پذیرفت. در دادگاه بین‌المللی لاهه که در راس آن یک قاضی انگلیسی بود شکایت بریتانیا را وارد ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت. مصدق بعد از بازگشت از لاهه به تهران، در ۱۹ تیر از مجلس هفدهم شورای ملی رای اعتماد گرفت.مذاکرات مصدق و شاه در مورد وزارت جنگ به جایی نرسید و دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از مقام خود استعفا کرد.پس ازاعلام تمایل مجلس به قوام، شاه، فرمان نخست وزیری او را صادر کرد، اما قوام به دلیل عدم پذیرش انحلال مجلس از سوی شاه استعفا کرد و دکتر مصدق با رای تمایل مجلس بار دیگر به نخست‌وزیری ایران رسید.

در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کودتایی بر ضد دولت انجام شد، که باعث سرنگونی دولت مصدق گشت.در روز ۲۹ مرداد دکتر مصدق و بیشتر یارانش خود را به شهربانی تسلیم کردند.او در دادگاه نظامی به سه سال حبس انفرادی محکوم شد.دکتر مصدق پس از گذراندن سه سال زندان، به ملک خود در احمد آباد رفته و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید بود. مصدق وصیت کرده بود او را کنار کشته‌شدگان ۳۰ تیر در ابن بابویه دفن کنند، ولی با مخالفت شاه چنین نشد و او در یکی از اتاقهای خانه‌اش در احمدآباد به خاک سپرده شد. 

 

جلال آل احمد

۱۳۰۲ - ۱۳۴۸

 نویسنده و مترجم ایرانی و همسرسیمین دانشور بود.

در خانواده‌ای مذهبی-روحانی به دنیا آمد. وی پسر عموی آیت‌الله طالقانی بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی اشرافیت روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سید احمد طالقانی، به او اجازهٔ درس خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او به این سادگی تسلیم خواست پدر نشد.دارالفنون کلاس‌های شبانه باز کرده بود. پنهان از پدر اسم نوشت. روزها کار؛ ساعت سازی، سیم‌کشی برق، چرم‌فروشی و از این قبیل... و شب‌ها درس. با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کرد. بعد هم گاه‌گداری سیم‌کشی‌های متفرقه. دبیرستان تمام شد و "دیپلمه" شد.

در سال‌های آخر دبیرستان، جلال با کلام کسروی و شریعت سنگلجی، آشنا می‌شود و همین، مقدمه‌ای می‌شود برای پیوستن وی به حزب توده در ۱۳۲۳. در سال ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی تهران می‌شود، و در رشته زبان و ادبیات فارسی به تحصیل می‌پردازد.  نخستین مجموعهٔ داستان خود به نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرده بود. او تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت. به جز نوشتن داستان، به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش‌های مردم شناسی، سفرنامه‌ها و ترجمه‌های متعددی نیز پرداخت. مهم‌ترین ویژگی ادبی آل احمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونه‌های خوب آن را در سفرنامه‌های او مثل «خسی در میقات» و یا داستان-زندگی‌نامهٔ «سنگی بر گوری» می‌توان دید.

در سال ۱۳۲۶ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می‌بریم» را چاپ می‌کند، که حاوی قصه‌های شکست مبارزاتش در حزب توده است. کناره گیری وی از حزب توده هم در همین سال اتفاق می‌افتد. پس از این خروج ، برای مدتی به قول خودش، ناچار به سکوت می‌شود و بیشتر به نوشتن می پردازد.

آل‌احمد در ۱۳۲۷ در اتوبوس تهران به شیراز با سیمین دانشور، که او نیز دانشجوی دانشکدهٔ ادبیات بود، آشنا شد و در ۱۳۲۹ با وی ازدواج کرد.پدر آل‌احمد با ازدواج او با دانشور مخالف بود و در روز عقد به قم رفت و سال‌ها به خانه آنها پا نگذاشت.

با قضیهٔ ملی شدن نفت و ظهور جبههٔ ملی و دکتر مصدق ، جلال دوباره به سیاست روی می‌آورد. وی عضو کمیته و گردانندهٔ تبلیغات «نیروی سوم» –که یکی از ارکان جبههٔ ملی بود– می‌شود. وی در ۹ اسفند ۱۳۳۱، با عدهٔ دیگری از «نیروی سومی‌ها» در مقابل منزل دکتر مصدق به دفاع از او سخنرانی می‌کند. در اردیبهشت ۱۳۳۲ به علت اختلاف با رهبران نیروی سومی‌ها از آن‌ها کناره می‌گیرد. دو کار ترجمهٔ وی، «بازگشت از شوروی» ژید و «دست‌های آلوده» سارتر، مربوط به همین سال‌ها است.

پس از کودتای ۲۸ مرداد، که ضربهٔ سنگینی بر پیکر آزادی‌خواهان و مبارزین با استبداد بود، آل احمد نیز دچار افسردگی شدیدی گردید. در این سال‌ها وی کتاب خود را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» به چاپ می‌رساند.

وی در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در سن چهل و شش سالگی در اسالم گیلان درگذشت. پس از مرگ نا بهنگام آل‌احمد، جنازهٔ وی به سرعت تشییع و دفن شد. که باعث ایجاد باوری دربارهٔ سر به نیست شدن او، توسط ساواک شد. 

جلال آل احمد در وصیت نامه خود آورده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند؛ ولی از آن جا که وصیت وی برابر شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی، جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری، به امانت گذاشته شد، تا بعدها، مقبره‌ای در شأن او ایجاد شود . این کار هیچ گاه صورت نگرفت.

 

احمد شاملو

۱۳۰۴ – ۱۳۷۹

شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌ نویس ایرانی و از بنیان‏گذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود.

 

 

در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. پدرش حیدر افسر ارتش بود، و شاملو  را به اهالی کابل متصل می‌کرد . مادرش کوکب عراقی شاملو، از مهاجران قفقازی بود.دوران دبستان و دبیرستان را در شهرهایمختلف گذراند. به شوق آموختن زبان آلمانی در مقطع اول هنرستان صنعتی ایران و آلمان ثبت‌نام کرد.زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ به سبب فعالیت‏های سیاسی، پایانِ تحصیلات نامرتبش را رقم می‏زند. شاملو در سال ۱۳۲۶ در سن بیست و دو سالگی با اشرف‌الملوک اسلامیه ازدواج کرد. هر چهار فرزند او، سیاوش، سامان، سیروس و ساقی حاصل این ازدواج هستند. این ازدواج و ازدواج بعدی شاملو به جدایی انجامید. اما سومین و آخرین پیوند زناشویی‏ شاملو با آیدا، در سال ۱۳۴۳ بود که تا پایان عمر خود، عاشقانه با او زیست. شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نام‌های آیدا در آینه و لحظه‌ها و همیشه را منتشر می‌کند، و سال بعد نیز مجموعه‌ای به نام آیدا: درخت و خنجر و خاطره! منتشر می‌شود.

در سال ۱۳۲۵، شاملو که هنوز به عنوان شاعری نوپرداز شناخته نمی‌‏شد، با نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی آشنا می‌گردد. سال ۱۳۲۶ کار شاعری شاملو با انتشار دفتری به نام «آهنگ‏‌های فراموش شده» که تنها دفتر شعر او در قالب سنتی و موزون است، آغاز می‌شود. برای نخستین‏ بار در شعر «تا شکوفه‏ سرخ یک پیراهن» که در سال۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد، وزن را رها کرد، و به صورت پیشرو، سبک نویی را در شعر معاصر فارسی شکل داد. در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای ۲۸ مرداد  مجموعه شعر آهن‌ها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده می‌شود، و با یورش مأموران به خانه او، ترجمه طلا در لجن اثر زیگموند موریس، و بخش عمده‏ کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر مور یوکایی، با تعدادی داستان کوتاه و کتاب‌ها و یادداشت‌های کتاب کوچه و نسخه‌های یگانه‌ای از مرگ زنجره و سه مرد از بندر بی‌آفتاب توسط پلیس ضبط می‌شود، که دیگر هرگز به دست نمی‌آید، و به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده می‌شود. در زندان علاوه بر شعر، به بررسی شاهنامه می‌پردازد و به نگارش پیش‌نویس دستور زبان فارسی ،و قصه‏ بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن می‌نویسد، که در زندان از بین می‌رود. او در زمستان ۱۳۳۳ پس از تحمل یک سال حبس، از زندان آزاد می‌شود. سال‏ها بعد، شاملو با انتشار قطع‏نامه شعر جدیدی را پایه‏ گذاری می‌کند.در سال ۱۳۳۶ با انتشار مجموعه‏ اشعار هوای تازه، به عنوان شاعری برجسته تثبیت می‌شود. در همین سال مجموعه‌ای از رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام و باباطاهر را منتشر می‌کند. در سال ۱۳۳۹ مجموعه شعر باغ آینه حاوی ترانه‌های عامیانه‏ معاصر فارسی همچون پریا و دخترای ننه دریا  منتشر می‌شود. شاملو از معدود شاعرانی است که برای همه نسل‌ها شعر سروده‌است، یعنی از کودکی با شعر «بارون می‏آد جرجر» ، تا دوره‏ نوجوانی و عاشقانه‌ها، تا جوانی و روحیه انقلابی و دوره میانسالی و پیری که «در آستانه» شعری جاودانه‌است.از فعالیتهای مطبوعاتی شاملو می توان به، سردبیری هفته‌نامه فردوسی در ۱۳۳۹ ،کتاب هفته در ۱۳۴۰، سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفته‌نامه خوشه در ۱۳۴۶، و برنامهٔ قصه‌های مادربزرگ  برای برنامه‌های کودک تلویزیون ملی ایران، سردبیری هفته‌نامه ایرانشهر در۱۳۵۷ در لندن،  سردبیری هفته‌نامهٔ کتاب جمعه در ۱۳۵۸اشاره کرد.کتاب هفته و خوشه از تأثیرگذارترین هفته‌نامه‌های ادبی دههی۴۰ بودند. در ۱۳۴۵ برای سومین بار تحقیق و گردآوری کتاب کوچه راآغاز می‌کند. در  ۱۳۵۱ حافظ شیراز  منتشر می شود، که روایتی است که شاملو از شعرهای حواجه حافظ شیرازی داشته‌است.  در ۱۳۵۴به دعوت دانشگاه رم به ایتالیا می رود، تا در کنگرهٔ جهانی نظامی گنجوی شرکت کند .در ۱۳۵۵ انجمن قلم آمریکا و دانشگاه پرینستون از او برای شرکت در گردهمایی ادبیات امروز خاورمیانه دعوت می‌کنند. شاملو در این سفر با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی وکوزمینسکی دیدار می‌کند.

شاملو در زمینه‏ ترجمه‏ نیز فعالیت‌های زیادی دارد. در سال ۱۳۵۷ مجموعه شعر دشنه در دیس در ایران منتشر می‌شود.در ۱۳۶۷ به آلمان غربی سفر می‌کند تا به عنوان میهمانِ مدعوِ دومین کنگرهٔ بین‌المللی ادبیات (اینترلیت ۲) با عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما شرکت کند. در ادامهٔ این سفر به اتریش، و سپس به دعوت انجمن جهانی قلم (Pen) و دانشگاه گوتنبورگ به سوئد می‌رود.در همین سال مجموعه شعرهای احمد شاملو (دوجلدی) در آلمان غربی منتشر می‌شود.در ۱۳۶۹  به دعوت مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران سیرا (CIRA)  به آمریکا سفر می‌کند، و به عنوان استاد میهمان یک ترم در دانشگاه برکلی، زبان، شعر و ادبیات معاصر فارسی را تدریس می کند.شاملو در۱۳۷۰، به ایران بازگشت.

 

سال‌های آخر عمر شاملو، کم و بیش در انزوا گذشت. با شدت گرفتن بیماری دیابت، بیماری آزارش می‌داد. او در تمام این سال‌ها کار ترجمه و به‌خصوص تدوین کتاب کوچه را ادامه داد . در دهه هفتاد با شرکت در شورای بازنگری شیوهٔ نگارش و خط فارسی  فعالیت کرد. دفتر شعر ترانه‌های کوچک غربت (۱۳۵۹)، مدایح بی‌صله در ۱۳۷۱(در استکهلم)، در آستانه در ۱۳۷۶، و آخرین مجموعه شعر احمد شاملو، حدیث بی‌قراری ماهان در ۱۳۷۹ منتشر شد.سرانجام احمد شاملو در ساعت ۹ یکشنبه شب دوم مرداد ۱۳۷۹ در خانه خود در دهکده فردیس درگذشت. پیکر او در روز پنج‌شنبه ۶ مرداد از مقابل بیمارستان ایرانمهر و با حضور ده‌ها هزار نفر از علاقه مندان وی تشییع و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. 

صفحه3 از3